روز آخر

امروز روز آخری بود که می تونستم دوستامو ببینم . دوستایی رو که 3 سال با غم و شادی شون آشنا شدم . با هم خندیدیم براشون گریه کردم برام غصه خوردن . دوستایی که جدایی ازشون برام خیـــــــــــــــــــلی سخته . دوستایی که تنها کسایی بودن که دلم بهشون خوش بود .

می دونم . می دونم بازم چنین دوستایی خواهم داشت اما سختی هایی داره پیداکردنشون که یه بار تجربه کردم و دیگه طاقتشو ندارم . بعضی وقتا هست آدم حاضره بمیره اما یه چیزو دوباره تکرار نکنه . مثل کسی که رفوزه شده و یه سال طولــــــــــــــانی رو باید دوباره تکرار کنه . من نمی خوام دوباره اون روزا رو تکرار کنم . اصن فکرشو که می کنم با خودم میگم اون من بودم ؟ چه جوری تحمل کردم ؟ ایول بابا آفرین !

فکر کردن به آینده می ترسوندم ... آدمی نیستم که خودم برم جلو و با کسی دوست بشم ... از این می ترسم که تو محیط جدید کسی نباشه که این کارو انجام بده ...

کاشکی می دونستم اونقدری که دلم برای دوستام تنگ میشه ، نصفش دل اوناهم برای من تنگ شه . اما حیف که می دونم بی معرفت تر ازین حرفان ...

بیشتر از همه یه نفر هست که دل من براش تنگ میشه و دل اون نه ...

حتی فکر اینی که ممکنه دیگه یه آدمی مثل منو یادش نیاد عذابم میده ...

arsam

ساعت3:00---2 تير 1391

[وب سایت]

و باري ديگر ، وبلاگ ايرانيم (dorod82)، در سرزمين مادريم ايران ؛ توسط تازي صفتان و اشغالگران سرزمينم بسته شد در صورت امكان لينك ما رو اصلاح كنيد

میتی

ساعت20:58---25 خرداد 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

فقط گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی همه انسانها کافیست

این نگاه را برایت آرزو میکنم ...

**سلام. بلاگ ناناسی داری. خواستی به بلاگ من هم سر بزن مطمئن باش پشیمون نمیشی! منتظر حضور گرمت و نظرت در بلاگ (شهر خلوت) هستم...**
پاسخ: بلاگ "ناناسی" دارم ؟؟!